گامی به سوی ظهور

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

فضای مجازی هم محضرخداست...

02 خرداد 1394 توسط كارچاني

فعالیت کردن در فضای مجازی و پاک ماندن در آن تقوای دو چندانی می خواهد!

یادمان نرود ؛ گاهی به گناه به اندازه یک کلیک فاصله داریم …

یادمان نرود؛ فضای مجازی هم محضر خداست …

در روز حساب تمام این سایت ها … تمام کلیک ها … یاهو مسنجر … آدی ها .. چت روم ها … لایک ها و …

به حرف می آیند و گواهی می دهند بر کارهایمان …

نکند که شرمنده شویم … گاهی روی مانیتور کامپیوتر بچسبانیم ؛

 راستي به اندازه اي که انتظار داري همسرت چشم و دل پاک باشه ، خودت هستي !؟ ..

الطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَ الطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ .. 26 نور ..

 

 نظر دهید »

ﭼﺮﺍ ﻓﯿﻠﻢ ﻫﺎﯼ ﺻﺤﻨﻪ ﺩﺍﺭ ﭘﺨﺶ می کنید؟

21 اردیبهشت 1394 توسط كارچاني

پیام های بازرگانی بی ملاحظه…

دیشب ﭘﺪﺭﻡ ﺑﺎ ﺭﻭﺍﺑﻂ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﺻﺪﺍ ﻭ ﺳﯿﻤﺎ ﺗﻤﺎﺱ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﺎ ﻟﺤﻨﯽ ﺗﻨﺪ، ﺍﻣﺎ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺑﻐﺾ آن ها ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺎﺩ ﺍﻧﺘﻘﺎﺩ ﮔﺮﻓﺖ.
ﻫﺮ ﺟﻤﻠﻪ ای ﮐﻪ ﭘﺪﺭﻡ می گفت ﺩﺭ ﻧﻈﺮﻡ ﺧﺸﺘﯽ ﻣﯽ آﻣﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﯾﻮﺍﺭﯼ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ می رﯾﺨﺖ…
ﭘﺪﺭﻡ: ﭼﺮﺍ ﺭﻋﺎﯾﺖ نمی کنید؟ ﭼﺮﺍ ﻓﯿﻠﻢ ﻫﺎﯼ ﺻﺤﻨﻪ ﺩﺍﺭ ﭘﺨﺶ می کنید؟ ﺁﻗﺎ ﺟﺎﻥ ﻣﻦ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﺧﻮﻧﻪ ﺩﻭ ﺗﺎ ﺑﭽﻪ ی ﮐﻮﭼﯿﮏ ﺩﺍﺭﻡ…
ﺻﺪﺍﯼ ﺿﻌﯿﻔﯽ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺗﻠﻔﻦ: ﺁﻗﺎ ﺁﺭﺍﻡ ﺑﺎﺷﯿﺪ؛ ﮐﺪﺍﻡ ﻓﯿﻠﻢ ﺻﺤﻨﻪﺩﺍﺭ؟ ﻣﺎ ﮐﺪﺍﻡ ﻓﯿﻠﻢ ﺑﺪﻭﻥ ﺳﺎﻧﺴﻮﺭ ﺭﺍ ﭘﺨﺶ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯾﻢ؟!
ﭘﺪﺭﻡ :ﭼﻪ ﻣﯿﺪﺍﻧﻢ؟ ﻣﺜﻼ ﻫﻤﺎﻥ ﺗﺒﻠﯿﻐﺎﺕ ﺳﺲ ﻣﺎﯾﻮﻧﺰ .ﮐﻪ ﯾﮏﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﭼﻬﺎﺭ ﻧﻔﺮﻩ، ﻣﯿﺰ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺧﻮﺵ ﺭﻧﮕﯽ ﭼﯿﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﻫﺮﮐﺪﺍﻡ ﯾﮏ ﺟﻮﺭ ﻏﺬﺍ می خوﺭﻧﺪ.
ﯾﺎ ﺗﺒﻠﯿﻎ ﺁﻥ ﯾﺨﭽﺎﻝ “ﺳﺎﯾﺪ ﺑﺎﯼ ﺳﺎﯾﺪ” ﮐﻪ ﭘﺮ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﻣﯿﻮﻩ ﻫﺎ ﻭ ﺧﻮﺭﺍﮐﯽ ﻫﺎی ﺭﻧﮕﺎﺭﻧﮓ. ﯾﺨﭽﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﭘﺪﺭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ نمی دﺍﻧﺪ ﺧﺮﯾﺪﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﮐﺠﺎ ﺟﺎ ﺩﻫﺪ ﺍﺯ ﻓﺮﻁ ﭘﺮ ﺑﻮﺩﻥ…
ﺁﻗﺎ ﻣﺎ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﭽﻪ ﺧﺮﺩﺳﺎﻝ ﺩﺍﺭﯾﻢ. ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺭﻋﺎﯾﺖ ﮐﻨﯿﺪ…
ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﺑﯽ ﺑﺪﻫﺪ، ﺻﺪﺍﯼ ﭘﺪﺭﻡ ﺁﺭﺍﻡ ﻭ ﻋﺎﺟﺰﺍﻧﻪ می شود…
ﺁﻗﺎ.. ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﻦ ﮐﻢ ﺳﻦ ﻭ ﺳﺎﻟﻨﺪ، ﺯﯾﺎﺩ ﻣﺘﻮﺟﻪ نمی شوند، ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺑﺠﺎﯼ دست ﻫﺎﯼ ﺁﻥ ﺯﻥ ﺧﺎﺭﺟﯽ، ﻣﯿﻮﻩ ﻫﺎ ﻭ ﻏﺬﺍﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ هم ﺳﺎﻧﺴﻮﺭ ﮐﻨﯿﺪ؟؟ ﯾﺎ ﺣﺪﺍﻗﻞ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺳﺎﯾﻪ ﻫﺎﯼ ﺳﯿﺎﻩ ﮐﻪ ﺑﺠﺎﯼ ﻟﺒﺎﺱ ﺭﻭﯼ ﺑﺎﺯﻭﻫﺎﯼ ﺁﻥ ﺯن ها می کشید، ﺭﻭﯼ ﺍﯾﻦ ﻏﺬﺍﻫﺎ ﻫﻢ ﺑﮑﺸﯿﺪ؟ می شوﺩ به همراه ﺳﺎﻧﺴﻮﺭ ﮐﺮﺩﻥ قسمت هایی از ﻓﯿﻠﻢ، ﺻﺤﻨﻪ ی ﻏﺬﺍ ﺧﻮﺭﺩﻧﺸﺎﻥ ﺭﺍ هم ﺳﺎﻧﺴﻮﺭ ﮐﻨﯿﺪ؟
ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯾﻢ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯﯾﺴﺖ ﯾﮏ ﺷﮑﻢ ﺳﯿﺮ ﻏﺬﺍ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﺍﻧﺪ. ﺭﺍﺳﺘﺶ رﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ ﺁن ها ﺍﺻﻼ نمی دﺍﻧﻨﺪ ﯾﮏ ﺷﮑﻢ ﺳﯿﺮ ﯾﻌﻨﯽ ﭼﻘﺪﺭ… ﻣﻤﻨﻮﻥ…
ﭘﺪﺭﻡ ﺗﻠﻔﻦ ﺭﺍ ﻗﻄﻊ می کند… ﻭ ﺻﺪﺍﯼ ﺑﺎﻻ ﮐﺸﯿﺪﻥ پی ﺩﺭ ﭘﯽ ﺩﻣﺎﻍ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺍﺯ ﺁﺷﭙﺰﺧﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﮔﻮﺵ می رﺳﺪ.
ﮐﻤﯽ ﮐﻪ می گذﺭﺩ . ﺧﻮﺍﻫﺮﻡ ﺳﮑﻮﺕ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ می شکند…
ﻭﺍﺍﺍﺍﺍﯼ ﺩﺍﺩﺍﺷﯽ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ ﭼﻪ ﮐﯿﮑﺎﯼ ﺧﻮﺷﻤﺰﻩ ﺍﯼ ﻧﺸﻮﻥ ﻣﯿﺪﻩ!
ﻭ ﺑﻌﺪ ﻫﻢ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﺑﻐﺾ ﻣﺎﺩﺭﻡ …
ﻭ ﺍﻧﺪﮐﯽ ﺑﻌﺪ ﻫﻢ ﭘﺪﺭﻡ…
ﻭ ﻣﻦ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺳﻮﺍﻝ..
ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﻫﯿﭻ ﺟﻮﺍﺑﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﻮﺍل های ﭘﺪﺭ ﻧﺪﺍﺷﺖ..
ﻭ ﭼﺮﺍ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﮔﺮﯾﻪ می کند؟!
ﻭ ﭼﺮﺍ ﭘﺪﺭﻡ؟!
ﺑﮕﺬﺭﯾﻢ …
ﻓﺮﺩﺍ ﺩﺭﺱ ﻋﻠﻮﻡ ﺩﺍﺭﯾﻢ…

“ﻭﯾﺘﺎمین هاﯼ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ ﺍﻧﻮﺍﻉ ﻣﯿﻮﻩ ها”

 نظر دهید »

زنگ تفریح؟؟؟؟؟داستانهای کوتاه وجالب.

21 اردیبهشت 1394 توسط كارچاني

داستان کوتاه :‌ بدعت کلاس کنکوری

 


تو کلاس نشسته بودیم تا استاد بیاد . اولین روز کلاس شیمی بود. خیلی تعریف استادرو شنیده بودم… می گفتن بیشتر رتبه های تک رقمی و دورقمی کنکور شاگرداش بودن. کلی ذوق داشتم.

ماه رمضون افتاده بود تو تابستون… آتیش می بارید از هوا … نمی دونم چرا کولرای موسسه رو درست نمی کردن؟ تو همین فکرا بودم که استاد از در اومد تو. خیلی جوونتر از اونی بود که فکر می کردم. وقتی درس دادنو شروع کرد ، فهمیدم که درست اومدم و همونیه که من می خوام… عالی درس می داد. به اصطلاح بچه ها شیمی رو جوییده بود. خوب هم بلد بود با چه لحنی بگه تا همه بفهمن.

درس که تموم شد ، یکی از بچه ها با صدای بلند گفت : استاد آخه ما چه گناهی کردیم تو این ماه رمضون گرم ، هم باید روزه بگیریم و هم واسه این کنکور لعنتی بکوب درس بخونیم؟

استاد خیلی خونسرد برگشت رو به بچه ها گفت : ببینید بچه ها ، شما نباید روزه بگیرید. من بهتون فتوا می دم که روزه تو شرایط شما ، حرام است ؛ گناهش هم پای خودم… امسال ، سال سرنوشت سازیه واسه شما… مبادا جوزده بشین و روزه بگیرین که اونوقت از درس و مشقتون بیفتینا؟؟!!

خندم گرفته بود. چقد فتوا دادن راحت شده. چقد مرجع تقلید داشتیم و من خبر نداشتم !!!

ساعت بعدش با یه استاد دیگه شیمی داشتیم. روال کلاسای آموزشگاه اینطوری بود که روز اول سر کلاس همه استادا می رفتیم و هرکدوم که به نظرمون بهتر بود ، انتخابش می کردیم و تا آخر سر کلاس همون می شستیم. این یکی استاده یه جوون تقریبا مذهبی بود. تو المپیاد شیمی نفر اول شده بود و با همون تونسته بود مجوز ورود خودش به رشته پزشکی دانشگاه تهران رو بگیره. اما به خاطر مشکلات مالی ، مجبور بود تو کلاسای کنکور هم تدریس کنه. اون روز حرف خیلی جالبی زد.

گفت : بچه ها مبادا به بهونه درس ، روزه نگیرینا. اگر واقعا برای بدنتون ضرر نداره، حتما بگیرین… راستی این شبای قدر رو هم از دست ندین. شک نکنین که خدا هم ، برای خواسته کسایی که تو هر شرایطی، واسه حرفش ارزش قائل هستن ، ارزش قائل می شه. بالاخره باید اونی که این روزا و شبا واسش مهم نیست ، با کسی که میدونه علاوه بر درس خوندن ، یه مسائل دیگه ای هم هست که خیلی مهمن ، یه فرقی باشه. بچه ها درس کنار توکل جواب می ده…

خیلیا رفتن سر کلاس اون استاد اولی که اسم درکرده بود و تا آخر سال موندن اونجا… اما من نیازی به مرجع تقلید کنکوری نداشتم… !!!

 بچه دقت کردین امسال هم ماه رمضون مصادف شده باایام درس خوندن وکنکور؟

شماکدوم استادوانتخاب میکنید؟

 نظر دهید »
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

گامی به سوی ظهور

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • احادیث حسینی
  • بررسی نقلی وتحلیلی قضایای بعدازعاشورا
  • جایگاه سیاسی امر به معروف ونهی ازمنکر
  • السلام علیک یارقیه
  • خصوصیات ممتاز امام حسین(علیه السلام)برانبیای الهی
  • آثارعلمی درمانی نماز
  • مصادف شدن یلدابااربعین حسینی
  • درآستانه بیست وهشت صفر
  • مناسبت
  • درآستان جانان
  • زنگ تفریح
  • طوفان جاهلیت
  • نشان ازبی نشان ها
  • درانتظارظهور

مداحی وبلاگ


اوقات شرعی

اوقات شرعی
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس